خیلی خیلی
دختر، از دوستت دارم گفتنهاي هر شب پسره خسته شده بود ...
يک شب وقتي اس ام اس آمد بدون آن که آنرا بازکند موبايل را گذاشت زير بالشش و خوابيد !
صبح مادرِ پسره به دختره زنگ زد گفت : پــــســــــرم مـــــــــرده ...
دختره شوکه شد و چشم پر از اشک بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت ...
پـــســــــره نــوشــتـــه بـــــــود:
تصادف کردم با مشکل خودم را رساندم دم درخانه تان لطفا بياپائين ميخوام براي آخرين بار ببينمت
...
...
« خـــــيــــلـــــي خــــيـــــلــــــــي دوســــتـــتـــــدارم »
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم آبان ۱۳۹۲ ساعت 17:20 توسط الهام جوون و غریبه تنها
|